یادداشت عاشقانهاگر شورم سزا باشد
اگر دردم دوا باشد
از این بدتر کجا باشد
که دوست از دوست جدا باشد
یادداشت عاشقانهدل تمنا میکند تا من بسازم خانه ای
عاشقان کی خانه داند
دل مگر دیوانه ای ؟
یادداشت عاشقانهسفر غریبی داشتم
توی اون چشم سیاهت
سفری که بر نگشتم
گم شدم توی نگاهت
یادداشت عاشقانهزندگی با تو برایم
بوی ریحان می دهد
بی تو اما بوی ریحان
بوی زندان می دهد
یادداشت عاشقانهایمان داشته باش که کمترین مهربانی ها
از ضعیفترین حافظه ها پاک نمی شوند
پس چگونه فراموش خواهی شد
تو که پیشه ات مهربانی است ؟
یادداشت عاشقانهآن لحظه که قلبت به خدا نزدیک است
آن لحظه که دیده ات ز اشک خیس است
یاد آر که محتاج دعایت هستم
یادداشت عاشقانهدر حضور خار ها هم میشود یک یاس بود
در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ها
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
کاش میشد حرفی از کاش میشد هم نبود
هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
یادداشت عاشقانهمن ناخدای عشقم طوفان حریف من نیست
من عاشق تو هستم مجنون رقیب من نیست
یادداشت عاشقانهقلب من جایگاه رفیقی است که
شقایق ها حسرت آن را می خورند
یادداشت عاشقانهکبوترم لانه من بام تو است
کجا روم مرغ دلم راه تو است
پادشه کشور عشقم ولی
نگین انگشتری ام نام تو است
یادداشت عاشقانه