جمله جدایی و بی وفاییاز حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم
و هنوز نمی دانم چگونه می شود
هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی
من بدهکارت می شوم
جمله جدایی و بی وفاییهمیشه سکوتم به معنای پیروزی نیست
گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی
جمله جدایی و بی وفاییمشکل از تو نبود
از من بود
با کسی حرف میزدم
که سمعک هایش را
پیش دیگری جا گذاشته بود
جمله جدایی و بی وفاییدست از سرم بردار برو
ندارم حوصله ی این حرفارو
همه یادگاریات بخوره تو سرت
نه خودتو میخوام نه دردسرت
جمله جدایی و بی وفاییمن از عشق گفتم
تو مدل ماشینم را پرسیدی
من از محبت گفتم
تو محل زندگیم را پرسیدی
من از دوست داشتن گفتم
تو وضعیت حسابِ بانکیم را جویا شدی
من از ارزش ها گفتم،ارزش هایی که قیمت ندارند،امّا تو
تو قیمت ارزش ها را با اهن و کاغذ برابر کردی
جمله جدایی و بی وفاییمحبت به نامرد ، کردم بسی
محبت نشاید به هر نا کسی
تهی دستی و بی کسی درد نیست
که دردی چو دیدار نامرد نیست
جمله جدایی و بی وفاییاین که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست
آنقدر بی ارزشی که خیلیها اندازه تو هستند
جمله جدایی و بی وفاییچه داروی تلخی است
وفاداری به خائن
صداقت با دروغگو
مهربانی با سنگدل
جمله جدایی و بی وفایییکی را آرزو کردی و رفتی
برایش پرس و جو کردی و رفتی
تو هم تا آبرو از من گرفتی
مرا بی آبرو کردی و رفتی
جمله جدایی و بی وفاییعاشق شدم و عذاب را فهمیدم
رنجیدن و اضطراب را فهمیدم
در چشم تو عشق را ندیدم اما
معنای دل کباب را فهمیدم
هر روز خطاهای تو را بخشیدم
تا بخشش بی حساب را بخشیدم
جمله جدایی و بی وفایی