عشق و عاشقیجهان مست از می نام تو باشه
دو بیتی بسته ی کام تو باشه
شناسنامم زمانی کامله که
تو برگ دومش نام تو باشه
عشق و عاشقیدیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست
گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل
تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
عشق و عاشقیتمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت
دلتنگی ام را به باد می سپارد
عشق و عاشقیجز یاد تو در دلم قراری نبود
ای دوست به جز تو غمگساری نبود
دیوانه شدم زعقل بیزار شدم
خواهان تو را به عقل کاری نبود
عشق و عاشقیتو از دردی که افتادست بر جانم چه می دانی
دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی
تمام سعی تو کتمان عشقت بود در حالی
که از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
عشق و عاشقیبه کلبه ی کوچک قلبم دعوتت می کنم
تا بدانی در اجاق سرد دل چیزی جز یاد تو نمی سوزد
عشق و عاشقیاگر میداد لیلی کام مجنون
کجا افسانه میشد نام مجنون
عشق و عاشقیدرد دارد
وقتی چیزی را کسر میکنی که
با وجودت جمع زده ای
عشق و عاشقیمچاله کن ، بشکن ، بند بزن
خط بزن ، خلاصه راحت باش …
ارث پدرت نیست
دل تنهای من است
عشق و عاشقیناز لبت چشیده ام یاد شکر نمی کنم
تا تو فرشته ی منی یاد دگر نمی کنم
عشق و عاشقی